کیان جونمکیان جونم، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

روزهای زندگی پسرم کیان

مشهد مهر 93

این عکس از کیان جون توی حرم امام رضا گرفتم این اولین بار که پسرم به مشهد رفته تازه میگن هر کس برا اولین بار بره مشهد و هر آرزویی کنه بر آورده می شه من به پسرم گفتم که برا همه دعا کنه انشاالله آرزوی همه بر آورده بشه خودمم برا همه دعا کردم ما ششم مهر نودوسه حرکت کردیم بریم مشهد خیلی ترافیک بود پانزده ساعت طول کشید تا از تهران به مشهد رسیدیم کیان خیلی نا آروم بود خسته شده بود همش می خواست آزاد باشه با گریه میفهموند که ولم کنید ولی تو ماشین نمی شد  وقتی به مشهد رسیدیم با دیدن گنبد امام  رضا همه خستگیمون در رفت  وکیانم آروم شد و آرامش خاصی پیدا کرد  ...
14 مهر 1393

کیانم وارد یازده ماهگی شد مبارک باشه گلم

                  در سایه مهربانی تو                                    بر پا شده این جوانی من                                 باشد به فدای یک نگاهت                                 عمر من و زندگانی من                             &nb...
24 شهريور 1393

اولین بار گفتن ماما چقدر به یاد موندنی

بیست و چهارم مرداد بود که پسرم دقیقا نه ماهه شده بود اولین باری که پسرم کلمه ما تنها را گفت  که شروعی برای گفتن مامان بود خیلی لذت بخش بود الان که نزدیک سه خفتخ داره از اون وقت میگذره کلمه ماما را کامل تکرار میکنه کیان جونم نه ماهه و ده روزش بود کیان جونم نه ماه و ده روزش بود که میشد چهارم شهریور میتونست بایسته ولی به مبل تکیه میداد  و می ایستاد و آروم میتونست به جلو بره و بعد از چند روز بدون تکیه گاه هم برا چند ثانیه میتونست خودش نگه داره ولی تا ولش میکردی میافتاد الانم که دارم براتون مینویسم یک هفته دیگه ده ماهش تمام میشه تعقیر زیادی نکرده فقط ماما را میتونه بگه فقط حدود پنچ ثانیه میتونه بایست...
12 شهريور 1393